زندگی روزمره زنی در آستانه چهل سالگی
زندگی روزمره زنی در آستانه چهل سالگی

زندگی روزمره زنی در آستانه چهل سالگی

تضادهای درونی

7

 آرزوها دست از سرم بر نمیدارند، با اینکه میدانند فعلا ول معطل اند اما میخواهند بیایند توی دستهایم. طفلکی دست هایم اما گنگ مانده اند. آخر تا حالا آرزو نیافته اند.

میدانم گاهی مزخرف میبافم اما این را هم میدانم که مثلا خیلی وقت ها همه چیز مزخرف است و تو هیچ چاره دیگری نداری جز آنکه مزخرف ها را به هم ببافی و جایی روی یک کاغذ سفید یا در یخچال مثلا بچسبانی شان که بعدا مثل کلاف سر درگم دورت نپیچند و دست و پایت را نبندند.

از این رو تصمیم گرفتم یک لیست تهیه کنم از چیزهای ماهی که میخواهم یادم نرود یا نمیخواهم یادم برود یا دوست دارم بهشان برسم یا عاشق انجامشان هستم، و ایضا یک لیست از چیزهای گهی که حالم را به هم میزنند و ازشان فراری هستم و یا نمیخواهم ریخت نحس عوضی شان را ببینم و برای اینکار ابتدا لازم است اشاره کنم لیست هیچ محدودیتی ندارد، پس لطفا این موضوع که اسمتان در لیست دوم بوده را به رویم نیاورید چون این لیست من است، اگر دوست دارید شما هم بروید لیست خودتان را بنویسید و اسم من را با فونت بولد شده بالای بالایش جا بدهید، و اصلا همین است که هست. برای این کار هیچ جایی را بهتر از وبلاگ جدید گیر نیاوردم. یعنی میخواهم بگویم از حالا به بعد شما عزیزان گذشته از اینکه مجبورید با تضادهای درونی من سرکنید باید* بنشینید بر لب وبلاگ و "چیزهای خوب" و "چیزهای نفرت انگیز" را ببینید که پشت سر هم و البته گاهی نا پیوسته قطار میشوند تا من فراموششان نکنم.


به من هرآنکه او دور  

چو دل به سینه نزدیک  

به من هر آنکه نزدیک       

از او جدا جدا من*



*قبلا از اینکه مجبور شدم از کلمه باید استفاده کنم بسیار عذر خواهی میکنم. من بایدها را دوست ندارم.

*شعر از خانم سیمین بهبهانی


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.